تحریف های شناختی چیست؟
مغز انسان ممکن است تحت تاثیر ایجاد ارتباطات غیر مفید و معیوب دچار تحریف های شناختی گردد. رایج ترین تحریف های شناختی شامل تفکر قطبی، فیلتر ذهنی، بزرگنمایی، تعمیم بیش از حد، شخصی سازی و استدلال عاطفی میشود.
انسان تمایل دارد تا به پیامهای مغز اعتماد کند. مغز برای هشدار دادن در شرایطهای بحرانی، جذب اطرافیان و کسب راه حلهای مختلف در خصوص حل مشکلات روزمره طراحی شده است. ایجاد اتصالات معیوب در مغز میتواند به طرز شگفت انگیزی آسان باشد. مغز انسان مستعد ایجاد ارتباط بین افکار، ایدهها، اعمال و پیامدها به صورت مرتبط و غیر مرتبط است. ممکن است مغز تحت تاثیر ایجاد ارتباطات غیر مفید و معیوب دروغ بگوید و دچار تحریف های شناختی گردد.
در تحقیقات علوم اجتماعی از اصطلاحات زیادی برای خطاهای مغز وجود دارد که با اصطلاحات آکادمیک و عبارتهای بسیار پیچیده تکمیل میگردد. اشتباهات مغز در چارچوب افکار و باورهای انسان، ” تحریفات شناختی” اطلاق میگردد. تحریف های شناختی دیدگاههای مغرضانهای هستند که یک فرد نسبت به خود و دنیای اطراف خود دارد.
در واقع افکار و باورهای غیر منطقی که ناخودآگاه در طول زمان آنها را تقویت میکند، تحریف های شناختی را شکل میدهند. در اغلب موارد الگوها و سیستمهای فکری ایجاب کننده تحریف های شناختی ظریف هستند. اگر ویژگیهای منظم به افکار روزمره مبدل گردند، تشخیص آنها دشوار خواهد بود.
همچنین بخوانید : چگونه روانشناسی با باورهای نادرست و خود محدود کننده مبارزه می کند؟
تاریخچه تحریف های شناختی
تحریف شناختی (Cognitive distortion) به شکلی که در روانشناسی مورد استفاده قرار میگیرد، به منظور توصیف رفتارهای روانشناختی منفی است که در نتیجه آن فرد نظریههای نادرستی را درباره خود، دیگران و دنیا پیرامون خودش شکل میدهد.
تحریف شناختی به عنوان مفهومی در دهه ۱۹۶۰ توسط دیوید برن روانشناس آمریکایی معرفی شد. برن فرضیاتی را در مورد روش تفکر افراد ارائه داد و بر این باور بود که تفکرات منفی و خطاهای شناختی در توانایی انسان برای تعامل با دنیا و ایجاد روابط سالم با دیگران مختل کننده هستند.
این مفاهیم به طور گستردهای در روانشناسی بالینی به ویژه در درمان اختلالات روانی مانند افسردگی، اضطراب و اختلال وسواسی-جبری (OCD) مورد استفاده قرار میگیرند. هدف درمان با استفاده از رویکردهای شناختی رفتاری، یادگیری روشهای بهبود تفکر و افزایش آگاهی از تحریفهای شناختی است تا افراد بتوانند روشهای بهتری برای تعامل با دنیای خودشان پیدا کنند.
اشکال مختلف تحریف های شناختی
تحریفات شناختی شامل الگوهای تفکر، باور و تمایلات نادرست میشود. این قبیل الگوهای فکری پتانسیل ایجاد آسیبهای روانی را دارند.
ممکن است اعتراف به اینکه طعمه افکار تحریفی باشید، ترسناک باشد. ممکن است با خود فکر کنید که به هیچ عنوان به اعتقادات نادرست پایبند نیستید.
این در حالی است که اکثر مردم در زندگی روزمره خود از تحریفات شناختی خود رنج نمی برند. به نظر میرسد که هیچ کس نمیتواند به طور کامل از تحریفات شناختی مغز دور باشد.
هر فردی احتمالا در یک برهه زمانی به چند مورد از تحریفات شناختی دچار شده است. تمایز بخشی بین کسانی که گهگاهی دچار تحریفات شناختی میشوند و افرادی که در دراز مدت با آنها دست و پنجه نرم میکنند، توانایی شناسایی و اصلاح الگو های تفکر معیوب است.
بهترین راه برای تشخیص و پاسخ دهی به تحریفات فکری، تمرین است. تحقیقات بیانگر آن هستند که تحریف های شناختی به طور مستقیم با نشانههای افسردگی مرتبط هستند. در واقع فردی که دچار تحریف های شناختی گسترده است، مستعد ابتلا به افسردگی قرار دارد.
یک محقق و روانپزشک به نام دیوید برنز اذعان میکند: ” من گمان میکنم که بسیاری از احساسات منفی انسان بر اساس اشتباهات فکری شکل میگیرند.”
دوره های روانشناسی مرتبط موسسه آزاد عالی هفتاد:
متخصصان تحریف های شناختی
اکثر دانشهای موجود دربارهی تحریف های شناختی حاصل تحقیقات دو متخصص به نام آرون بک و دیوید برنز است.
اگر درباره تحریفهای شناختی و نقش آنها در مسائل مرتبط با سلامت روان اعم از اضطراب و افسردگی جست و جو کنید، به کرّات با نامهای آرون بک و دیوید برنز مواجه خواهید شد.
آرون بک
آرون بک در سال 1946 از دانشکده پزشکی ییل فارغ التحصیل شد. وی در طول دوره رزیدنتی تحقیقاتی درباره روانپزشکی را انجام داد. این تحقیقات شور و شوق آرون بک را برای تحقیق درباره افسردگی، خودکشی و روشهای موثر برای درمان برانگیخت.
حدود 9 سال بعد به دپارتمان روانپزشکی دانشگاه پنسیلوانیا پیوست. سپس برای آموزش راههای درمان شناختی به تاسیس ابتکار بک پرداخت. آرون بک از دانش خود در راستای مشاور موسسه ملی سلامت روان، ویراستار ژورنالهای معتبر، سخنرانیها و … در موسسات مختلف دانشگاهی در سرتاسر جهان استفاده کرد.
زمانی که آرون بک دریافت که اکثر بیماران به افسردگی مبتلا هستند و بر اساس فرضیات تحریفی و تفکر نادرست عمل میکنند، اساس درمان شناختی- رفتاری (CBT) را ایجاد کرد. اولین فرضیه بک بیانگر آن است که تغییر تفکر در کاهش علائم افسردگی نقش بسزایی دارد.
آرون بک در راستای تمرکز کلی پژوهش خود دو مقیاس پرسشنامه افسردگی و مقیاس ناامیدی را توسعه داد. این مقیاسها برای ارزیابی علائم افسردگی و خطر خودکشی کاربرد دارند.
دیوید برنز
دکتر دیوید برنز فارغ التحصیل دانشکده پزشکی دانشگاه استنفورد است. وی پس از فارغ التصحیلی وارد دانشکده پزشکی دانشگاه پنسیلوانیا شد و دورههای رزیدنتی روانپزشکی را کامل کرد.
دیوید برنز به عنوان پروفسور ممتاز روانپزشکی و علوم رفتاری خدمت مینماید. وی ضمن شهرت در دانشکدههای مختلف به موجب نگارش کتاب ” درمان خلق و خوی جدید” شناخته شده است. این کتاب برای درمانگران بیماران افسرده موثر واقع است.
دیوید برنز در کتاب درمان خلق و خوی جدید رویکرد برنز را برای درمان افسردگی تشریح میکند و به شناسایی، اصطلاح و جایگزینی الگوهای تفکر تحریفی متمرکز است.
همچنین بخوانید:”رفتار درمانی شناختی (CBT) چیست؟ کاربرد CBT“
رایج ترین تحریف های شناختی
تفکر قطبی
یکی از انحرافهای شناختی رایج که به عنوان ناتوانی و عدم تمایل به مشاهده سایههای خاکستری بروز پیدا میکند، تفکر قطبی است. به عبارتی دیگر در تفکر قطبی فرد نسبت به مسائل دیدگاهی افراطی دارد. به طور مثال یک امر را وحشتناک یا خارق العاده قلمداد میکند.
از سری عناوین تفکر قطبی می توان به ” تفکر سیاه و سفید” و ” تفکر همه یا هیچ” اشاره کرد.
تعمیم بیش از حد
در تحریف شناختی تعمیم بیش از حد فرد یک نمونه یا مثال را در نظر میگیرد و از آن به عنوان یک الگوی کلی تعمیم استفاده میکند. یه طور مثال ممکن است دانش پژوهی در یک آزمون نمره C را کسب کند و به این نتیجه برسد که یک شخص کودن، احمق و شکست خورده است. تعمیم بیش از حد میتواند بر اساس یک الی دو تجربه منجر به افکار بیش از حد منفی درباره خود و محیط اطراف گردد.
فیلتر ذهنی
فیلتر ذهنی به مثابهی تعمیم بیش از حد بر یک بخش منفی از اطلاعات متمرکز است و کلیه موارد مثبت را حذف مینماید. فیلتر ذهنی قادر است یک دیدگاه بدبینانه نسبت به همه چیز با تمرکز بر موارد منفی ایجاد کند. به طور مثال زمانی که یکی از شریکهای یک رابطه عاشقانه بر روی نظر منفی که به وسیله ی شریک خود گفته میشود، تمرکز کند و رابطه را به طور ناامید کنندهای از دست رفته بر شمارد، فیلتر ذهنی شکل گرفته است.
رد صلاحیت مثبت
تحریف شناختی ” رد صلاحیت مثبت” تجربیات مثبت را تصدیق میکند. اما به جای پذیرش تجربیات مثبت آن ها را رد مینماید. به عنوان مثال شخصی که در محل کار خود بازبینی مثبت دریافت مینماید، این ایده را رد میکند که کارمند شایسته ای است. این تحریف به موجب ادامه الگوهای فکری منفی بسیار بدخیم است.
پرش به نتیجه گیری- ذهنخوانی
در تحریف شناختی ” پرش به نتیجه گیری” بدین صورت ظاهر میگردد که فرد میداند شخص دیگری در حال فکر کردن است. ممکن است تصوری از تفکر دیگران وجود داشته باشد، با این حال تحریف پرش به نتیجه گیری به تعابیر منفی اشاره دارد.
یکی از نمونههای تحریف پرش به نتیجه گیری، مشاهده یک غریبه با یک حالت ناخوشایند و پی بردن به این نتیجه که فرد درباره شما یک دید منفی دارد، است.
پرش به نتیجه گیری- فال
تحریف ” فال” برای پیش بینی و نتیجه گیری اشاره به حقیقت انجیل دارد. به طور مثال یک زن مجرد پیش بینی میکند که هیچ گاه نمی تواند یک رابطه متعهدانه و عشق واقعی را پیدا کند. به سادگی هیچ راهی وجود ندارد که بداند زندگی او در آینده چگونه رقم میخورد. اما زن جوان پیش بینی را به عنوان یک واقعیت قلمداد می کند.
بزرگنمایی
انحراف بزرگنمایی به موجب انحراف پنهان دیدگاه فرد به عنوان ” ترفند دو چشمی” شناخته میشود. انحراف بزرگنمایی شامل اغراق، به حداقل رساندن معنا و اهمیت مسائل است. به طور مثال ممکن است یک ورزشکار خوب تحت عنوان یک اشتباه به اغراق بپردازد و گمان کند که یک هم تیمی ناشایسته است.
همچنین احتمال میرود یک ورزشکار پس از کسب یک جایزه، اهمیت آن را به حداقل برساند و باور کند که فقط یک بازیکن متوسط است.
استدلال عاطفی
یکی از شگفت انگیز ترین تحریف های شناختی ” استدلال عاطفی” است. استدلال عاطفی به پذیرش احساسات فردی به عنوان واقعیت اشاره دارد. میتوان استدلال عاطفی را این گونه تعریف نمود: ” چون من یک مسئله را احساس میکنم، در نتیجه درست است.” در حالی که احساس یک مسئله به معنی صحت آن نیست.
اکثر افراد به این مسئله آگاهی دارند که نباید احساسات خود را به عنوان واقعیت در نظر گرفت، با این وجود استدلال عاطفی یک تحریف شناختی رایج است.
در ادامه رایج ترین تحریف های شناختی را بیان می کنیم:
- مغالطه پاداش بهشت
- حق به جانبی
- تمایل به اظهارات باید
- برچسب زدن
- مغالطه تغییرشخصی سازی
- کنترل اشتباهات
- مغالطه انصاف
همچنین بخوانید:”درمان شناختی رفتاری چیست؟”
علت شکل گیری تحریف های شناختی
تحریف شناختی به معنای تغییر و تحریف اطلاعات در حافظه و درک شخص است. در ادامه علل شکل گیری تحریف های شناختی را شرح میدهیم.
نگرشهای شخص
نگرشها و باورهای فرد میتواند باعث تحریف اطلاعات شود. مثلاً فردی که به افراد اطراف خود به عنوان دوستان مینگرد، ممکن است واقعیت را تحریف کند و رفتار دوستانه را در کسی که در نگرش او دوست نیست، تشخیص دهد.
تجربیات گذشته
تجربیات گذشته نیز می تواند باعث تحریف اطلاعات شود. مثلاً فردی که تجربهای نامطلوب با یک شی داشته باشد، ممکن است در برابر آن شی تحریف کند و به آن به عنوان چیزی نامطلوب نگاه کند.
عوامل فردی
عوامل فردی نیز می تواند باعث تحریف اطلاعات شود. مثلاً اگر فرد در شرایطی از استرس بالا باشد، ممکن است اطلاعات را با توجه به شرایط او تحریف کند.
عوامل فرهنگی و اجتماعی
عوامل فرهنگی و اجتماعی نیز می تواند باعث تحریف اطلاعات شود. مثلاً فرهنگ جامعه ممکن است باعث شود که فردی در برابر یک مسئله، به شکلی تحریفی فکر کند.
مشکلات حافظه
مشکلات حافظه نیز می تواند باعث تحریف اطلاعات شود. مثلاً فردی که مشکلی در حافظه دارد، ممکن است جزئیات یک خاطره را فراموش کند و اطلاعات را تحریف کند.
درمان تحریف های شناختی
تحریف های شناختی (Cognitive distortions) به اشتباهات فکری اطلاق میشود که در ذهن افراد شکل میگیرند و باعث میشوند که افراد به طور نامناسبی و نادرستی در مورد خود، دیگران و جهان برداشت کنند.
روشهای مختلفی برای درمان تحریف های شناختی وجود دارند. در ادامه موثرترین روشهای درمان تحریفات شناختی را ذکر میکنیم.
رویکرد شناختی-رفتاری
رویکرد شناختی- رفتاری یا CBT مبتنی بر اصول رفتاری است و با توجه به تحریف های شناختی، رفتارهای نامناسب و غیرموثر را تشخیص میدهد. سپس با روشهای آموزشی مثل مدلسازی رفتاری، ارائه اطلاعات در مورد تحریف های شناختی و تغییر رفتار، افراد را به موضوعات مشکلساز عادت میدهد.
روش شناختی
در این روش، تمرکز بر روی شناخت و نحوه فکرکردن افراد است. بر این اساس، به افراد کمک میشود تا تحریف های شناختی خود را شناسایی کنند و بهترین راه حلهای شناختی را برای آنها پیدا کنند. روش شناختی شامل روشهایی مانند مداخله شناختی، مداخله شناختی-رفتاری و مداخله شناختی-تحلیلی است.
درمان دارویی
در برخی موارد، درمان دارویی ممکن است برای درمان تحریف های شناختی توصیه شود. درمان دارویی شامل مصرف آنتیدپرسانت ها، آنکسیولیتیک ها و داروهای دیگر است که به منظور بهبود وضعیت روانی و شناختی افراد مورد استفاده قرار میگیرند.
لیست دوره های روانشناسی
تکنیکهای مبارزه با تحریف های شناختی
فاجعه زدایی
فاجعه زدایی یک ابزار مناسب برای جلوگیری از فاجعه سازی در یک موقعیت است. به طور کلی فاجعه حاصل توصیف تحریفهای شناختی و فاجعه آفرینی به طور خاص است. به عبارتی زمانی که معنای یک مشکل را بسیار بدتر از واقعیت تحریف میکنید، فاجعه سازی به وجود می آید.
فاجعه سازی به موجب افزایش اضطراب در موقعیتهای فکر کردن به عنوان یک تحریف شناختی تقویت کننده به شمار می رود.
در تکنیک فاجعه زدایی باید در وهله اول علت نگرانی خود را پیدا کنید. زمانی که بابت موضوعی نگران هستید، باید آن را بیان کنید. زین پس میتوانید درباره چگونگی موضوع فکر کنید.
شما میتوانید به این فکر کنید که اگر فاجعه واقعا رخ دهد، چقدر وحشتناک خواهد بود. در نظر بگیرید که آیا رویداد مشابهی در گذشته رخ داده است؟ اگر رخ داده است چند مرتبه تکرار شده است؟ با در نظر گرفتن تعدد فاجعه احتمال وقوع بدترین سناریو را حدس بزنید.
درباره آنچه که به احتمال زیاد اتفاق می افتد، فکر کنید و از توجه به بهترین و بدترین نتایج ممکن اجتناب کنید. این سناریو را با جزئیات در نظر بگیرید و آن را یادداشت نمایید.
سپس فکر کنید که اگر ترس شما محقق گردد احتمال خوب بودن شما در هفته آینده، ماه آینده و سال جدید چقدر است؟ اگر فکر میکنید خوب هستید برای هر سه سئوال گزینه ” بله” را انتخاب کنید و در غیر این صورت پاسخ ” نه” را بنویسید.
در نهایت به زمان حال باز گردید و درباره احساسی که در حال حاضر دارید، فکر کنید. آیا تمرین فاجعه زدایی در تفکر واقع بینانه کمک کننده بود؟ احساس خود را دربارهی تکنیک فاجعه زدایی بنویسید.
تکنیک فاجعه زدایی یک راه عالی برای افرادی است که بیش از حد نگران یک رویداد منفی بالقوه هستند.
فهرست بندی قوانین درونی
تحریفهای شناختی دربردارندهی مفروضات و قوانینی هستند که فرد به شدت برای آن ها احترام قائل است و تصمیم دارد تا بر اساس آن ها زندگی نماید. تمرین فهرست بندی قوانین درونی کمک می کند تا درباره ی یک فرض که ممکن است مضر باشد، تفکر انتقادی داشته باشید.
در وهله اول به موقعیتی فکر کنید که در آن نسبت به رفتار خود احساس بدی داشته اید و شرحی از آن را بنویسید. سپس بر اساس تخلف یا کاری که بر خلاف قوانین و باورهای درونیتان بوده است، فرض نقض شده را شناسایی کنید.
پس از توصیف قاعده یا فرض به این فکر کنید که منشا شکل گیری آن از کجا آمده است. در نظر بگیرید که علت اهمیت بخشی به یک قانون چیست؟ چه زمانی و چگونه آن قانون را یاد گرفتید.
مزایا و معایب قانون را بررسی کنید و درباره نقش کمک کننده و زیان آور آن فکر کنید. بدین ترتیب شما می توانید به کلیه قانونهای ذهنی تان فکر کنید و به دلخواه الگوهای جدید را جایگزین نمایید.
از سری مهم ترین تکنیکهای مبارزه با تحریف های شناختی می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- تمایز بخشی میان واقعیت و عقاید
- ثبت خودکار افکار
- محاکمه سازی افکار
وجه تمایز تحریف های شناختی و خطاهای شناختی
تحریفات شناختی (Cognitive distortions) در نحوه تفسیر، توجیه و درک اطلاعات تاثیر گذار هستند. به طور کلی این تحریفات نشان دهنده این است که فرد به شیوه نامتعادلی در مورد خود، دیگران و جهان فکر میکند و برای خود نظرات منفی ایجاد می کند.
از سوی دیگر، خطاهای شناختی (Cognitive biases) یعنی الگوهای ذهنی که شیوه تصمیم گیری فرد را تحت تاثیر قرار میدهند. این خطاها معمولاً نشان دهنده تمایلاتی هستند که فرد به سمت اطلاعات مشخصی دارد، مانند تمایل به تأیید آنچه که قبلاً فکر کرده است یا برای پیدا کردن تأیید از دیگران یا اطلاعات مرتبط، جستجو میکند. برخی از مثالهای خطاهای شناختی شامل تاثیر قدرت یا نامزدی، تمایل به تأیید، تلاش برای جستجوی اطلاعاتی که با نظرات خود مطابقت دارند و غیره می شوند.
به طور خلاصه، تحریفات شناختی بر روی شیوه تفسیر و فراهم کردن اطلاعات تاثیر میگذارند، در حالی که خطاهای شناختی بر روی تصمیم گیری و انتخابهای فرد تأثیر میگذارند.
وجه ارتباطی تحریف های شناختی با اختلالات روانی
تحریفهای شناختی به معنای نوعی از فرآیندهای شناختی هستند که به صورت خودکار در ذهن انسان اتفاق میافتند و منجر به تغییر تفسیر واقعیت در ذهن او میشوند. برخی از انواع این تحریفها عبارتند از: فراموشی یا عدم توجه به اطلاعات مهم، افزایش و کاهش اهمیت یک خبر، تعمیم دادن و یا محدود کردن مفهوم و …
به طور کلی، تحریفهای شناختی به عنوان یکی از عوامل موثر در اختلالات روانی شناخته میشوند. به عنوان مثال، در افرادی که از اضطراب اجتماعی رنج میبرند، تحریفهای شناختی میتواند به تشدید نگرش منفی و ناامیدکننده درباره خود و دیگران منجر شود. همچنین، در افرادی که از افسردگی رنج میبرند، تحریفهای شناختی ممکن است به تفسیر منفی و خودکوتاهی از خود و وضعیتهای پیرامونیشان منجر گردد.
بدین ترتیب ممکن است تحریفهای شناختی باعث تشدید علائم و اختلالات روانی شود و پروسه درمان را نیازمند مشاوره و کمکهای درمانگر سازد.
همچنین بخوانید:”اختلال مسخ شخصیت چیست و چگونه درمان میشود؟“