(اختلالات روانی یکی از مسائل جامعهای است که هر روزه بیشتر و بیشتر افراد را تحت تأثیر قرار میدهد.)
لیست اختلالات روانی + علت، علائم و درمان هر یک
اختلالات روانی یکی از مسائل جامعهای است که هر روزه بیشتر و بیشتر افراد را تحت تأثیر قرار میدهد. این اختلالات، باعث تغییرات جدی در رفتار، احساسات و فکرهای افراد میشوند و زندگی روزمره آنها را تحت تأثیر قرار میدهند. از افسردگی و اضطراب گرفته تا اختلالات خواب، اختلالات تغذیه و اختلالات شخصیت در دسته اختلالات گسترده روانی قرار میگیرند.
در این مقاله، قصد داریم به بررسی علل، علائم و روشهای درمان انواع اختلالات روانی بپردازیم. با نگاهی عمیق به عوامل موثر در ایجاد این اختلالات، شناخت نشانههای آنها و معرفی بهترین روشهای درمان، قصد داریم به خوانندگان کمک کنیم تا با این مسئله پیچیده و حساس بیشتر آشنا شوند و راهکارهای مناسب برای مقابله با آن را بیابند.
با همراهی درمانهای مدرن و روشهای نوین در حوزه روانپزشکی، ما میتوانیم بهبود و درمان موثری برای افراد مبتلا به اختلالات روانی فراهم کنیم. همچنین، شناخت بهتر این اختلالات و پذیرش آنها به عنوان یک قسمت طبیعی از زندگی، میتواند به تسهیل درمان و بهبود وضعیت روحی فرد کمک کند.
شایعترین انواع اختلالات روانی جامعه امروزی
اگر بخواهیم نگاهی به رایجترین اختلالات روان یجامعه امروز بیندازیم، موارد نام آشنایی به چشم میخورند. برخی از این موارد در فهرست زیر وجود دارند. در ادامه هر یک موارد فهرست زیر را به صورت گستردهتر بررسی خواهیم کرد.
- افسردگی
- اضطراب
- اختلال دو قطبی
- اختلال وسواسی _ جبری
- اختلال هویت چند قطبی
معروفترین اختلال روانی: افسردگی
افسردگی یکی از شایعترین اختلالات روانی است که هر ساله میلیونها نفر را در سراسر جهان تحت تأثیر قرار میدهد. این وضعیت روانی، باعث احساس غمگینی، بیاشتهایی، خستگی و از دست دادن انگیزه زندگی میشود و ممکن است به تغییرات جدی در روابط اجتماعی و حرفهای فرد منجر شود. افسردگی نه تنها برای فرد مبتلا، بلکه برای خانواده و اطرافیان آن شخص نیز تاثیرات منفی دارد. ازاینرو، شناخت علائم، علل و راهکارهای درمان افسردگی امری حیاتی و ضروری است تا بتوان بهبود روحی فرد را فراهم کرد.
(افسردگی باعث احساس غمگینی، بیاشتهایی، خستگی و از دست دادن انگیزه زندگی میشود.)
نشانههای مبتلا به افسردگی
اختلال افسردگی یک وضعیت روانی است که با احساس ناراحتی، افسردگی، اضطراب، کم انرژی، افکار منفی، اختلال در خواب و تغذیه همراه است. علائم افسردگی ممکن است شامل موارد زیر باشند:
- احساس ناراحتی و بدبینی مداوم
- کاهش انرژی و علاقه به فعالیتهای روزمره
- افکار منفی و پیشبینیهای ناامیدکننده
- اختلال در خواب، مثلاً خواب بیش از حد یا کمبود خواب
- تغییرات در وزن و اشتها، مثلاً افزایش یا کاهش وزن بدون دلیل آشکار
- اضطراب، بیقراری و استرس
- احساس بیارزشی و عدم اعتماد به نفس
- مشکلات در تمرکز و توجه
- احساس بدنی مانند درد و علائم فیزیکی بدون علت آشکار
این علائم ممکن است در هر فرد به شکلها و شدتهای مختلف ظاهر شوند. در صورت داشتن این علائم به طور مداوم و تاثیرگذار بر زندگی روزمره، بهتر است با یک شخص حرفهای در این زمینه مشورت کنید تا به شما کمک کند درمان مناسب را انتخاب کنید.
علت درگیر شدن به این اختلال چیست؟
علتهای افسردگی ممکن است متنوع باشند و به عوامل فیزیولوژیک، روانشناختی و محیطی برمیگردد. برخی از عوامل مهم علت افسردگی عبارتند از:
- عوامل ژنتیک: افرادی که تاریخچه افسردگی در خانوادهشان دارند، احتمال ابتلا به افسردگی بیشتری دارند.
- عوامل فیزیولوژیک: تغییرات شیمیایی در مغز، نقص در سطح هورمونها و نوروترانسمیترها (مواد شیمیایی مغز) ممکن است نقش مهمی در افسردگی ایفا کنند.
- عوامل روانشناختی: تجربه رویدادهای تراژیک، استرس، اضطراب، ناراحتی روانشناختی، افکار منفی و الگوهای رفتاری ناکارآمد ممکن است باعث افسردگی شود.
- عوامل محیطی: شرایط زندگی نامناسب، مشکلات اجتماعی، فشار کاری، از دست دادن عزیزان، انزوا و عدم حمایت اجتماعی ممکن است باعث افسردگی شوند.
- بیماریهای فیزیکی: برخی بیماریهای فیزیکی مانند بیماریهای قلبی، دیابت، بیماریهای تیروئید و سایر بیماریهای مزمن ممکن است باعث افسردگی شوند.
ترکیب متعدد این عوامل ممکن است باعث افسردگی شود و بهتر است برای تشخیص دقیق و درمان مناسب با یک روانشناس یا روانپزشک مشورت کنید.
روش درمان و بهبود افسردگی
درمان افسردگی به روشها و رویکردهای مختلفی انجام میشود و بستگی به شدت و نوع افسردگی، علت آن و وضعیت فرد مبتلا دارد اما در کل، درمان افسردگی ممکن است شامل موارد زیر باشد:
- درمان دارویی: استفاده از داروهای ضد افسردگی مانند SSRIs، SNRIs، tricyclics و MAOIs که تاثیر مثبتی بر تعادل شیمیایی مغز دارند و بهبود علائم افسردگی را فراهم میکنند.
- مشاوره روانشناختی: مشاوره با روانشناس یا روانپزشک به فرد کمک میکند تا الگوهای منفی فکری و رفتاری خود را شناسایی کند و روشهای مقابله با استرس و اضطراب را یاد بگیرد.
- درمان رفتاری شناختی: این روش به فرد کمک میکند تا الگوهای منفی فکری و رفتاری خود را تغییر دهد و بهبود وضعیت روحی خود را تجربه کند.
- تغذیه سالم و ورزش منظم: تغذیه سالم و ورزش منظم بهبود وضعیت افسردگی را تسریع کند و به عنوان یک درمان تکمیلی مورد استفاده قرار گیرد.
- حمایت اجتماعی: حمایت از خانواده، دوستان یا گروههای حمایتی به فرد در مقابله با افسردگی کمک کند.
بههرحال، برای درمان افسردگی بهتر است با یک روانپزشک یا روانشناس مشورت کنید تا بتوانید برنامه درمان مناسب برای خودتان را تعیین کنید.
اضطراب؛ اختلالی که اکثر افراد به آن مبتلا هستند.
از انواع اختلالات روانی اضطراب، یکی از شایعترین و ناخوشایندترین اختلالات روانی است که بر روح و روان انسان تأثیرات عمیق و تاریکی میگذارد. این وضعیت ناهنجار، همواره با نگرانیهای بیپایان، ترسهای نامعقول و احساسات غیرقابل کنترل همراه است که فرد را به یک حالت پایدار از استرس و ناراحتی میکشاند اما باتوجهبه اینکه اضطراب میتواند به عنوان یک فرصت برای رشد و تغییر در نظر گرفته شود، آموزش درباره راهکارهای موثر برای کنترل و مدیریت اضطراب، به فرد کمک میکند تا با این وضعیت مخرب بهتر کنار بیاید.
(همواره با نگرانیهای بیپایان، ترسهای نامعقول و احساسات غیرقابل کنترل همراه است.)
نشانههای مبتلا به اضطراب
علائم اضطراب میتواند به صورت فیزیکی، عاطفی و رفتاری ظاهر شود. در زمینه فیزیکی، افراد با علائمی مانند تپش قلب، تنگی نفس، لرزش بدن، عرق سرد، درد عضلات، مشکلات گوارشی و سردرد مواجه میشوند. این علائم معمولاً به صورت ناگهانی و بدون دلیل خاصی ظاهر میشوند و فرد را نگران میکنند.
در زمینه عاطفی، افراد احساسات ناامیدی، نگرانی، ترس، عصبانیت، بیاعتمادی و اضطراب شدید را تجربه میکنند. آنها ممکن است احساس کنند که قادر به کنترل احساسات خود نیستند و این امر موجب افزایش استرس و اضطراب آنها میشود.
در زمینه رفتاری، افراد ممکن است به دلیل اضطراب، از برخی فعالیتها و مواجهه با وضعیتهای ناخوشایند فرار کنند. آنها ممکن است از تعامل با دیگران خودداری کنند، اجتناب از مواجهه با وضعیتهای نامطلوب را ترجیح دهند یا حتی به مصرف مواد مخدر یا الکل روی بیاورند.
بهطورکلی، اضطراب به صورت شدید و پایدار در زندگی فرد تاثیرگذار است و اگر نادیده گرفته شود، به حالت شدیدتر و بهبود ناپذیرتری منجر میشود. بنابراین، شناخت علائم اضطراب و جستجو برای کمک حرفهای در صورت نیاز، به فرد کمک میکند تا با این وضعیت مخرب بهتر برخورد کند و بهبود یابد.
علت درگیر شدن به این اختلال چیست؟
اضطراب میتواند به عنوان یکی از اختلالات روانی شناخته شود و دلایل آن ممکن است گسترده و متنوع باشند. برخی از عواملی که ممکن است به ایجاد اضطراب در فرد منجر شوند عبارتند از:
- عوامل ژنتیک: وجود تاریخچه خانوادگی اضطراب و اختلالات روانی مشابه در خانواده ممکن است نشاندهنده نقش ژنتیک در بروز این اختلال باشد.
- عوامل محیطی: تجربیات ناخوشایند در زندگی، استرسهای مداوم، فشارهای اجتماعی، رویدادهای تراژیک و تغییرات ناگهانی در زندگی ممکن است عوامل محیطی باشند که اضطراب را تحریک کنند.
- نارساییهای شیمیایی مغز: عوامل شیمیایی مغزی مانند نارسایی سطح سروتونین، دوپامین و نوراپینفرین ممکن است نقش مهمی در بروز اضطراب داشته باشند.
- نقصهای ساختاری مغز: برخی از تحقیقات نشان داده است که تغییرات در ساختار مغز و مناطق مختلف آن، ممکن است به بروز اضطراب کمک کنند.
- بیماریهای فیزیکی: برخی بیماریهای فیزیکی مانند بیماریهای قلبی، تیروئید، دستگاه گوارش و عصبی ممکن است باعث افزایش اضطراب شوند.
- مصرف مواد: استفاده از مواد مخدر، الکل یا داروهای تجویزی نادرست نقش بهسزایی در افزایش اضطراب دارد.
- عوامل روانشناختی: الگوهای فکری منفی، خود انتقاد، پرخاشگری، نگرانیهای زائد و ترسهای غیرمعقول نقش خود را در افزایش اضطراب دارند.
باتوجهبه اینکه علل اضطراب گسترده و پیچیده هستند، برای تشخيص و درمان صحيح این وضعيت، توصيه میشود به روانشناس حرفهای یا متخصص روانپزشکی مراجعه کنید.
روش درمان و بهبود اضطراب
درمان اضطراب میتواند به صورت مختلف انجام شود و بسته به شدت و نوع اضطراب، از روشهای مختلفی استفاده میشود. برخی از روشهای درمانی برای اضطراب عبارتند از:
- مشاوره روانشناختی: مراجعه به روانشناس یا تراپیست متخصص برای مشاوره و تحلیل علل اضطراب و یادگیری راههای مواجهه با آن.
- درمان دارویی: در برخی موارد، پزشک ممکن است داروهای ضد اضطراب یا ضد افسردگی تجویز کند تا به کنترل علائم اضطراب کمک کند.
- تکنیکهای آرامش بخش: تمرینات تنفسی، مدیتیشن، یوگا و تکنیکهای آرامش بخش دیگر ممکن است به کاهش استرس و اضطراب کمک کنند.
- تغییرات در سبک زندگی: تغییرات در سبک زندگی از جمله ورزش منظم، خواب کافی، تغذیه سالم، کاهش مصرف مواد مخدر و الکل، و مدیریت استرس میتواند به بهبود وضعیت اضطراب کمک کند.
- درمان گروهی: شرکت در گروههای پشتیبانی یا درمان گروهی با دیگر افراد مبتلا به اضطراب ممکن است به افزایش اعتمادبهنفس و بهبود روابط اجتماعی کمک کند.
- درمان های نوروفیدبک: این روشهای درمانی بر پایه تغییر فعالیتهای مغزی برای کنترل اضطراب استوار هستند.
باتوجهبه اینکه هر فرد و شرایط اضطراب آن منحصربهفرد است، توصیه میشود با یک حرفهای مشورت کنید تا بهترین راه حل برای شما راهنمایی شود.
دوره های روانشناسی مرتبط موسسه آموزش عالی هفتاد:
اختلال دو قطبی در افراد
اختلال دوقطبی یکی دیگر از انواع اختلالات روانی است که با تغییرات شدید در خلق و خو و انرژی فرد همراه است. این اختلال معمولاً با دورههای افسردگی شدید (بیشینه) و دورههای بالازمانی (مانیا یا هیپومانیا) همراه است. افراد مبتلا به اختلال دوقطبی تجربه میکنند که احساسات و عواطف آنها به طور ناگهانی تغییر میکنند و این تغییرات بر زندگی روزمره و روابط شخصی آنها تأثیرگذار است. این اختلال نیاز به تشخیص و درمان صحیح دارد تا فرد بتواند با مشکلاتش مقابله کند و بهبود یابد.
(افراد مبتلا به اختلال دوقطبی تجربه میکنند که احساسات و عواطف آنها به طور ناگهانی تغییر میکنند.)
علائم مبتلا به اختلال دوقطبی
علائم اختلال دوقطبی به دو دسته افسردگی و بالازمانی تقسیم میشود. در دورههای افسردگی، فرد احساس بیارادگی، ناامیدی، کاهش انرژی و اهمیت ندادن به فعالیتهای روزمره را تجربه میکند. فرد با مشکلات خواب، افکار منفی و احساسات پایین روبهرو میشود. در مقابل، در دورههای بالازمانی، فرد احساس هیجان زیاد، افکار پرانرژی و افزایش فعالیت را تجربه میکند. این افراد ممکن است خواب کمتری داشته باشند و تصمیمگیریهای پرخطر و بیاندازه بگیرند.
علاوهبراین، افراد مبتلا به اختلال دوقطبی ممکن است دورههای تغییر سرعت فکری تجربه کند. این تغییرات شامل تغییرات در سرعت صحبت کردن، تفکرات پرپر، گفتار منطقی ناپذیر یا حتی تصورات و خیالات نامعقول میشود. همچنین، اختلالات خواب، مشکلات تمرکز، افزایش خوراک و وزن و تغییرات در روابط شخصی نیز از علائم دیگر اختلال دوقطبی هستند.
در نهایت، باید توجه داشت که هر فرد ممکن است علائم مختلف داشته باشد و همه افراد با اختلال دوقطبی تجربه یکسانی ندارند. به همین دلیل، تشخیص و درمان صحیح این اختلال بسیار حائز اهمیت است تا فرد بتواند بهبود یابد و کیفیت زندگی بهتری داشته باشد.
دلایل ابتلا به این اختلال چیست؟
اختلال دوقطبی یک اختلال روانی است که علت آن به طور دقیق مشخص نشده است و به عوامل ژنتیک، شیمیایی، محیطی و نوروپسیکولوژیکی نسبت داده میشود. برخی از عوامل ممکن شامل:
- ژنتیک: افرادی که تاریخ خانوادگی اختلال دوقطبی دارند، احتمال بالاتری برای ابتلا به این اختلال دارند. تحقیقات نشان داده است که ژنهای خاص ممکن است نقش مهمی در ایجاد این اختلال داشته باشند.
- شیمیایی: عدم تعادل شیمیایی در مغز، بهویژه تغییرات در سطوح نوروترانسمیترها مانند سروتونین، نوراپینفرین و دوپامین، باعث اختلال دوقطبی میشود.
- محیطی: عوامل محیطی مانند استرس، سوء مصرف مواد، عدم تعادل در رژیم غذایی، نقض روابط اجتماعی و فشارهای زندگی ممکن است نقش آورندهای در تحریک و شدت علائم اختلال دوقطبی داشته باشند.
- نوروپسیکولوژیک: تغییرات در ساختار و عملکرد مغز، به ویژه مناطق مرتبط با تنظیم هیجان و کنترل تغییرات خلق و هوا، نقش مهمی در بروز اختلال دوقطبی دارد.
با توجه به پیچیدگی علتهای احتمالی اختلال دوقطبی، تشخیص و درمان صحیح این اختلال نیاز به تجزیه و تحلیل دقیق تاریخچه بالینی و شرایط فرد دارد.
راههای درمان اختلال دوقطبی
درمان اختلال دوقطبی شامل یک ترکیب از چند روش است که باید توسط تیم متخصص انجام شود. درمان این اختلال شامل موارد زیر میشود:
- داروها: استفاده از داروهای پایدارکننده خلق (مود استابیلایزرها) مانند لیتیوم، دیپروکسیتین، والپروات و آنتیپسیکوتیکها برای کنترل علائم دورههای منفی و مثبت اختلال دوقطبی.
- رواندرمانی: جلسات رواندرمانی به فرد کمک میکنند تا با مشکلات روانی خود بهتر کنار بیاید، راهحلهای سازندهای برای حل مسائل پیدا کند و مهارتهای مقابله با استرس را یاد بگیرد.
- پشتیبانی اجتماعی: حمایت از خانواده، دوستان و گروههای حمایتی باعث میشود که فرد با عواقب اختلال دوقطبی بهتر برخورد کند و از احساس تنهایی و عزلت جلوگیری شود.
- تغییرات در سبک زندگی: مراقبت از سلامت فیزیکی، ورزش منظم، خواب کافی، رژیم غذایی سالم و مدیریت استرس به کنترل علائم اختلال دوقطبی کمک میکند.
- مانیتورینگ: نظارت دقیق بر علائم و عودهای اختلال دوقطبی توسط پزشک و رعایت نظام درمانی تعیین شده برای فرد مهم است.
به طور کلی، همکاری با یک تیم درمانی متخصص و رعایت نظام درمانی تعیین شده میتواند به بهبود اختلال دوقطبی کمک کند و کیفیت زندگی فرد را بهبود ببخشد.
بررسی اختلال وسواسی-جبری
اختلال وسواسیجبری یک اختلال روانی است که با افکار وسواسی و عملهای جبری و تکراری همراه است. افراد مبتلا به این اختلال، افکار ناخواسته و مزاحمی (وسواس) دارند که به آنها احساس ترس، نگرانی یا ناراحتی میدهند و برای کاهش این احساسات، به عملهای جبری و تکراری متوسل میشوند. این افکار و عملها زندگی روزمره فرد را تحت تاثیر قرار میدهد و به کیفیت زندگی او آسیب میزنند. از جمله مثالهای شایع وسواسهای جبری میتوان به ترس از آلودگی، ترتیب دادن وسایل به صورت خاص، شمارش، چک کردن و تکرار عملها اشاره کرد. این اختلال معمولاً نیاز به درمان حرفهای دارد تا فرد بتواند با آن مقابله کند و بهبود یابد.
(از جمله مثالهای شایع وسواسهای جبری میتوان به ترتیب دادن وسایل به صورت خاص اشاره کرد.)
علائم اختلال وسواسی جبری
این نشانهها شامل افکار وسواسی و عملهای جبری است که به صورت مداوم و مزاحم برای فرد تکرار میشوند. این افکار وسواسی معمولاً با ترس، نگرانی یا ناراحتی همراه هستند و فرد احساس میکند که بیشتر از حد نیاز به آنها فکر میکند یا انجام میدهد. به عبارت دیگر، افراد مبتلا به این اختلال احساس ناتوانی در کنترل افکار و عملهای خود دارند.
علائم وسواسی شامل ترسهای خاص و ناخواسته، افکار تکراری، شک و تردید مداوم، نگرانیهای مربوط به آلودگی و عدم تمیز بودن، و ترس از اتفاقات بد است. افراد مبتلا به این اختلال به صورت مکرر عملهای جبری انجام میدهند مانند شستوشو، ترتیب دادن وسایل، شمارش، چک کردن و تکرار عملها.
این وسواسها و عملهای جبری میتوانند زندگی روزمره فرد را تحتتأثیر قرار داده و باعث کاهش کیفیت زندگی او شوند. در صورتی که این علائم به شدت تأثیرگذار باشند و زندگی روزمره فرد را مختل کنند، لازم است به کمک پزشک حرفهای یا روانشناس مشورت و درمان مناسب را دریافت کنید.
علل ابتلا به اختلال وسواسی جبری
علت اختلال وسواسی جبری هنوز بهطور دقیق مشخص نشده است، اما تحقیقات نشان میدهد که عوامل ژنتیکی، شیمیایی، محیطی و عصبی در ایجاد این اختلال نقش دارند. برخی از عوامل ممکن شامل:
- ژنتیک: افرادی که خانوادهای با تاریخچه وسواسی جبری دارند، احتمال بالاتری برای ابتلا به این اختلال دارند. تحقیقات نشان داده است که وجود ژنهای خاص ممکن است باعث افزایش خطر ابتلا به این اختلال شود.
- شیمیایی: عوامل شیمیایی مغزی مانند سطح نوروترانسمیترها (مواد شیمیایی مغز که پیامهای عصبی را منتقل میکنند) ممکن است در ایجاد وسواسها نقش داشته باشند.
- محیطی: تجربیات و محیط زندگی فرد نیز ممکن است در ظهور وسواسها تاثیرگذار باشد. مثلاً تجربه استرس شدید، وقوع حوادث ناگوار، یا فشارهای اجتماعی به ظهور و تشدید وسواسها کمک میکنند.
- عصبی: نواحی خاص مغز مانند لبههای جلوی مغز (prefrontal cortex) که در کنترل عملها و تصمیمگیری نقش دارد، ممکن است در افراد مبتلا به وسواسهای جبری عملکرد نامناسب داشته باشد.
باتوجهبه پیچیدگی این اختلال، ترکیب فاکتورهای ژنتیک، شیمیایی، محیطی و عصبی ممکن است در افزایش خطر ابتلا به وسواسهای جبری نقش داشته باشد. اما باید توجه داشت که هر فرد بر اساس شرایط خود ممکن است به علائم وسواسی جبری پاسخ دهد و عوامل دقیق ممکن است بین افراد مختلف متفاوت باشد.
راه درمان اختلال وسواسی جبری
درمان وسواسی جبری شامل روشهای مختلفی است که بسته به شدت و نوع علائم، نیازهای فرد و توصیههای پزشک تغییر میکند. اما در کل، درمان وسواسی جبری معمولاً شامل ترکیبی از مشاوره روانشناختی، داروها و در برخی موارد درمانهای تکمیلی میشود.
- مشاوره روانشناختی: روشهای مختلف مشاوره روانشناختی مانند روشهای تحریک شناختی-رفتاری (Cognitive Behavioral Therapy – CBT)، تحریک ذهنی (Exposure and Response Prevention – ERP) و آموزش مهارتهای استراتژیک به کاهش علائم وسواسی جبری کمک میکنند.
- داروها: برخی داروها مانند آنتیدپرسانتها، آنتیاکسیدانتها و داروهای ضد اضطراب ممکن است در کنترل علائم وسواسی جبری موثر باشند. استفاده از داروها باید تحت نظر پزشک و با رعایت دقیق دستورات پزشکی انجام شود.
- درمانهای تکمیلی: روشهای تکمیلی مانند مدیتیشن، یوگا، تمرینات تنفسی و تغذیه سالم نیز ممکن است به کاهش استرس و اضطراب کمک کنند و در بهبود علائم وسواسی جبری تاثیرگذار باشند.
- حمایت اجتماعی: حمایت خانواده، دوستان و افراد نزدیک میتواند در فرآیند درمان وسواسی جبری بسیار مؤثر باشد. افراد مبتلا به این اختلال نیاز به حمایت و تشویق دارند.
با توجه به پیچیدگی وسواسی جبری، همکاری با یک تیم متخصص شامل روانپزشک، روانشناس و داروساز ممکن است به بهبود علائم وسواسی جبری کمک کند. از طرف دیگر، تأثیرات درمانها برای هر فرد ممکن است متفاوت باشد، بنابراین، مهم است که هر فرد با پزشک خود درباره گزینههای درمان مناسب برای خود صحبت کند.
اختلال هویت چند قطبی چیست؟
اختلال هویت چند قطبی نیز یکی از موارد انواع اختلالات روانی است که معمولاً با دورههای تغییرات شدید در احساسات، رفتار و تفکر فرد همراه است. افراد مبتلا به این اختلال دچار تغییرات ناگهانی در احساسات خود میشوند به طوری که احساسات مثبت و منفی به صورت متناوب ظاهر میشوند. علاوهبر این، این افراد دچار نوعی عدم ثبات در هویت شخصی خود میشوند که منجر به مشکلات در برقراری روابط اجتماعی و حرفهای آنها میشود. این اختلال نیازمند تشخیص و درمان صحیح توسط متخصصان روانشناسی است تا فرد بتواند با مشکلات خود مقابله کرده و زندگی بهتری را تجربه کند.
( افراد مبتلا به هویت چندقطبی دچار نوعی عدم ثبات در هویت شخصی خود هستند که منجر به مشکلات در برقراری روابط اجتماعی آنها میشود.)
علائم اختلال هویت چند قطبی کدامند؟
اختلال هویت چندقطبی یکی از اختلالات روانی است که به طور عمده تاثیری بر سلسله مراتب شخصیت دارد. افراد مبتلا به این اختلال معمولاً تجربهها، احساسات و رفتارهای دوقطبی یا بیشتر را تجربه میکنند. این افراد بین دو قطب مختلف نظیر خوشحالی و افسردگی یا هیجان و آرامش سراسری، نوسانات شدید دارند. این نوسانات ممکن است بر روابط شخصی، عملکرد شغلی و زندگی روزمرهشان تاثیر داشته باشد.
علائم اختلال هویت چندقطبی ممکن است شامل دورههای خوشحالی یا منفی شدید (مانیا یا افسردگی)، تغییرات در سطح فعالیت و خلقوخو، نیاز به خواب کمتر یا بیشتر، تغییرات در وزن، تغییرات در تفکر و تصمیمگیری و حتی افکار خودکشی باشد. علاوه بر به وجود آمدن این علائم، افراد مبتلا به این اختلال دچار مشکلات در کنترل رفتار، عقباندازیهای مالی و روابط میانفردی میشوند.
درمان اختلال هویت چندقطبی عموماً شامل ترکیب درمانهای دارویی و رواندرمانی است. داروها معمولاً برای کنترل سطح هورمونهای مغز و تقلبهای شیمیایی در مغز تجویز میشوند، درحالیکه رواندرمانی ممکن است به کاهش استرس، بهبود مهارتهای مدیریت هیجانات و بهبود روابط کمک کند. این درمانها معمولاً نیاز به همکاری فعال بین فرد مبتلا و تیم درمانی دارند.
علت این اختلال چه میتواند باشد؟
بیماری هویت چند قطبی یکی از اختلالات روانی پیچیده است که تاثیرات گستردهای بر زندگی فرد دارد. این اختلال که به طور عمومی به عنوان اختلال افراطی-افسردگی نیز شناخته میشود، با دورههای تغییر مزاج شدید از هیجان و انرژی بالا (مانیا یا هیپومانیا) به دورههای افسردگی عمیق و ناراحتی (افسردگی) همراه است. در ادامه به برخی از عوامل و علل موجب اختلال هویت چند قطبی پرداخته خواهد شد.
- عوامل ژنتیک: این اختلال به طور قابل ملاحظهای در خانوادههایی که افراد مبتلا به این اختلال هستند، رخ داده است. این نشاندهنده نقش ژنتیک و ارث در بروز این اختلال است.
- عوامل محیطی: عوامل محیطی نظیر استرسهای زندگی، رویدادهای ناگوار، مصرف مواد مخدر و الکل، نامنظم بودن روزمره، وضعیت اقتصادی نامناسب و روابط بینفردی مختلف ممکن است به بروز این اختلال کمک کنند.
- عوامل نوروشیمیایی: عوامل شیمیایی مغز مانند عدم تعادل سطوح نوروترانسمیترها (اپینفرین، سروتونین، دوپامین) میتوانند در بروز این اختلال نقش داشته باشند.
- عوامل رفتاری: الگوهای رفتاری نامناسب مانند نادیده گرفتن نیازهای بدنی و روحی، عدم مراقبت از خود، عدم تعامل اجتماعی مناسب، وضعیت خواب نامناسب و نقص در تغذیه ممکن است به بروز و تشدید این اختلال منجر شود.
- عوامل هورمونال: تغییرات هورمونی در بدن، به ویژه در دوران بارداری و پس از آن، باعث تشدید علائم این اختلال میشود.
- عوامل فرهنگی و جامعهای: فرهنگ و جوامع مختلف ممکن است تأثیرات گوناگون بر روند بروز و تشدید این اختلال داشته باشند. ازجمله تاثیرات فرهنگ سازماندهنده رفتارها و تصورات درباره بروز و پذیرش اختلالات روانی.
باتوجهبه پیچیدگی و چند روشنگر بودن علل این اختلال، درمان مناسب باید شامل ترکیب درمانهای دارویی، روانشناسی و حمایت اجتماعی باشد.
روشهای درمان اختلال هویت چندقطبی
اختلال هویت چند قطبی یک اختلال روانی جدی است که ممکن است بر زندگی فرد تاثیرات مخربی بگذارد. این اختلال به صورت تناوبی در اوج افسردگی شدید اژدهایی از بیقراری و هیجانزدگی ظاهر میشود. برای درمان این اختلال ترکیبی از روشهای روانشناختی، دارویی و پشتیبانی اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرد.
- تشخیص صحیح: اولین گام در درمان هویت چند قطبی، تشخیص صحیح این اختلال است. این تشخیص معمولاً توسط متخصصان روانپزشکی با ارزیابیهای روانشناختی و پزشکی صورت میگیرد.
- داروها: معمولاً داروهایی از جمله مهارکنندههای سروتونین و نوراپینفرین، استیل کولین، مودولاتورهای گابا-آمینوبوتیریک اسید (GABA) و لیتیوم برای درمان این بیماری تجویز میشوند.
- روشهای روانشناختی: روشهای روانشناختی مانند رواندرمانی شناختی رفتاری (CBT) میتواند به فرد کمک کند تا مهارتهای جدیدی برای مدیریت احساسات و برخوردهای موثر با مشکلات زندگی را یاد بگیرد.
- مدیریت استرس: مدیریت استرس و آموزش تمرینات تنفسی، تمرینات یوگا یا مدیتیشن به فرد در این مسیر کمک میکند و بهبودی در وضعیت روحی فرد ایجاد میکند.
- پشتیبانی اجتماعی: حمایت از خانواده، دوستان و افراد نزدیک نقش بسیار حیاتی در بهبود وضعیت روحی فرد دارد. این پشتیبانیها به فرد احساس اهمیت و پذیرش میدهند.
- پایش مداوم: با پایش مداوم و منظم توسط متخصصان روانپزشکی و فراهم آوردن محیطی مناسب و پایدار، میتوان تأثیرات اختلال هویت چند قطبی را کنترل کرد.
به طور خلاصه، درمان این بیماری روحی و روانی نیاز به یک رویکرد چندجانبه دارد که شامل ترکیب مهارتهای دارویی، روانشناختی و مداومت با پشتیبانی اجتماعی مناسب است. اهمیت پیشگیری از اجتنابیهای ممکن این اختلال نیز بسیار چشمگیر است.
اختلالات ساختگی
در اختلالات ساختگی افراد به صورت آگاهانه به مثابه ی بیماران روانی و جسمانی رفتار می کنند. اختلالات ساختگی به موجب همراهی با مشکلات عاطفی، نوعی بیماری روانی قلمداد می شوند. انگیزه اصلی افراد مبتلا به اختلالات ساختگی جلب توجه از جانب اطرافیان است که از یک نیاز درونی به همدردی نشات می گیرد. ما در این مقاله قصد داریم درباره ی چیستی، شناخت، نشانه ها، تشخیص و درمان اختلالات ساختگی مطالبی را ارائه دهیم.
عوامل دخیل در شکل گیری اختلالات ساختگی
محققان بر این باورند که در شکل گیری اختلالات ساختگی عوامل بیولوژیکی و روانی دخیل هستند. نظریه ها حاکی از آن دارند که ممکن است در شکل گیری اختلالات ساختگی سابقه بیماری های مکرر نیازمند بستری، سوء استفاده و بی توجهی در دوران کودکی موثر واقع باشند.
تشخیص اختلالات ساختگی
شناسایی اختلالات ساختگی به موجب عدم صداقت بیمار و عدم ثبات در ابراز نشانه های بیماری بسیار دشوار است.
پزشکان در وهله اول احتمال ابتلا به بیماری های جسمانی و روانی را رد می کنند. در صورتی که پزشک هیچ نشانه فیزیکی را در بیمار پیدا نکند یا نتایج آزمایشات را غیر طبیعی قلمداد نماید، فرد را به یک متخصص سلامت روان، روانپزشک یا روانشناس ارجاع می دهد.
درمان اختلالات ساختگی
نخستین هدف درمان اختلال ساختگی، اصلاح رفتار فرد و کاهش سوء استفاده بیش از حد از منابع پزشکی است. زمانی که هدف اولیه محقق می گردد، مسائل روانشناختی بررسی می گردند و به تغییر رفتار فرد توجه می شود.
توجه داشته باشید که مبتلایان به اختلالات ساختگی در معرض ابتلا به مشکلات سلامتی جدی، سوء مصرف مواد، خودکشی و مرگ قرار دارند. علاوه بر این، برخی از افراد دارای اختلال ساختگی یک الی دو دوره کوتاه نشانه های اختلال را تجربه می کنند. سپس به مرور زمان به بهبودی کامل دست می یابند.
اختلالات روانی (DSM)
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی یک ابزار برای طبقه بندی بیماریهای روانی است. DSM مخفف اصطلاح راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی میباشد که به وسیلهی انجمن روان پزشکی آمریکا منتشر شده است. ما در این مقاله قصد داریم درباره “تشخیصی و آماری اختلالات روانی DSM” اطلاعاتی را ارائه دهیم.
به طور کلی راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ارائه دهندهی یک استاندارد در خصوص طبقه بندی اختلالهای روانی است. حروف اختصاری DSM حاکی از اصطلاح Diagnostic and Statistical Manual of Psychiatric دارد.
DSM یک راهنما کاربردی برای روانپزشکها و روانشناسها به شمار میرود که در راستای تشخیص اختلالهای روانی کاربرد دارد. به عبارتی دیگر راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی یک راهنمای تشخیصی است که توسط انجمن روانپزشکی آمریکا (APA) تهیه و منتشر شده است. این کتاب شامل فهرستی از اختلالات روانی مانند افسردگی، اختلالات اضطراب، اختلالات خوردن، اختلالات رفتاری و اختلالات وسواسی-اجباری است. هر یک از این اختلالات با علائم خاص خود شناخته میشوند.
دوره های روانشناسی مرتبط موسسه آموزش عالی هفتاد:
اختلال بادی دیسمورفیک (BDD)
اختلال بادی دیسمورفیک یک اختلال روانی به شمار می رود. بیماران مبتلا به اختلال خود زشت پنداری ناهنجاری های ظاهری را اغراق آمیز توصیف می کنند و به یک احساس ترس دچار می شوند. ما در این مقاله قصد داریم درباره ” اختلال بادی دیسمورفیک و علت شکل گیری و درمان آن” مطالبی را ارائه دهیم.
اختلال بادی دیسمورفیک یک اختلال روانی است که در آن فرد به صورت مفرط درباره زیبایی اندام و اعضای بدن نگران است. بی شک هنگامی که فرد نسبت به اعضای بدن خود نگران باشد، زمینه برای شکل گیری نقص در عملکرد و احساسات مهیا می گردد.
گزارشات بیانگر آن هستند که به موجب افزایش اختلال های روانی شکل گیری آگاهی و درمان بیماری ها جزء مهم ترین مباحث در گستره ی علم شناسی به شمار می روند.
عوامل و علل شکل گیری اختلال بادی دیسمورفیک
در اکثر موارد منشا شکل گیری اختلال خود زشت انگاری به دوران نوجوانی بیمار باز می گردد. در دوره نوجوانی انسان برای زیبایی های ظاهری ارزش قائل است. لذا زمانی که به بلوغ جسمی می رسد و تغییراتی در شکل ظاهری او پدیدار می شود، تردید هایی در فرد شکل می گیرد.
توجه داشته باشید که نگرانی های معمولی در دوره نوجوانی نسبت به وضعیت ظاهری یک امر طبیعی است که در صورت تداوم زمینه ساز شکل گیری اختلال بادی دیسمورفیک می شود.
به جرئت می توان گفت اختلال خود زشت انگاری به موجب تصورات منفی که فرد درباره بدن و زیبایی ظاهری دارد، شکل می گیرد.
علاوه بر این احتمال می رود اختلال بادی دیسمورفیک تحت تاثیر کودک آزاری، درون گرایی و کمال گرایی به وجود آید.
یکی از عوامل اجتماعی که سبب تداخل آسیب به باور های فردی می گردد، مقایسه وضعیت ظاهری با اطرافیان است.
با وجود اینکه ابتلا به اختلال بادی دیسمورفیک رواج گسترده ای در دو جنس زن و مرد یافته است، جنسیت از عوامل تاثیر گذار اختلال خود زشت انگاری به شمار می رود.
جنسیت زن به ویژگی های ظاهری و اندام حساسیت گسترده ای دارد.
حساسیت افراطی به ویژگی های ظاهری سبب می شود تا فرد در رده سنی 15 الی 30 سالگی به اختلال خود زشت انگاری مبتلا شود.
از سری عوامل دخیل در شکل گیری اختلال بادی دیسمورفیک می توان به عوامل روانی، فرهنگی، زیستی و بی توجهی در دوران کودکی اشاره کرد.
اختلال گریز تجزیه ای یا گسست
اختلال گریز تجزیه ای یک اختلال روانی تجزیه ای به شمار می رود. ریشه شکل گیری این اختلال عمدتا به دوران کودکی باز می گردد و ناشی از یک حادثه ناگوار است. فرد مبتلا به اختلال گسست به صورت ناگهانی هویت فردی خود را از دست می دهد. سیر بیماری اختلال گریز تجزیه ای کوتاه است. پیروی از متد های مختلف روان پزشکی اعم از خانواده درمانی، روان درمانی، درمان های شناختی- رفتاری در تسریع روند بهبودی بیماری نقش دارند.
یکی از اختلالات تجزیه ای، اختلال گریز تجزیه ای یا گسست است. اختلالات تجزیه ای ریشه در دوران کودکی دارند. این قبیل اختلالات به موجب یک بدرفتاری عاطفی و جسمی به وجود می آیند.
اختلال گریز تجزیه ای نوعی اختلال روانی نادر به شمار می رود. بیماران مبتلا به اختلال گریز تجزیه ای مشابه اختلالات اسکیزوفرنی در حوزه خصوصیات تعیین کننده هویت اعم از شخصیت، نام، شغل، خانواده و خاطرات گذشته به فراموشی دچار می شوند. این اختلال به صورت ناگهانی در عملکرد حافظه تداخل ایجاد کرده و فرد دچار بحران هویت می شود.
عوارض ناشی از عدم درمان اختلال گریز تجزیه ای
- افسردگی حاد
- سوء مصرف دخانیات، مشروبات الکلی و مواد مخدر
- اختلال در خواب
- مواجه با مشکل در روابط اجتماعی و خانوادگی
- اختلال نعوظ و ناتوانی جنسی
- افزایش میزان اضطراب
- خود زنی
- خود کشی
- اختلال اشتها اعم از بولیمیا
دوره های روانشناسی مرتبط موسسه آموزش عالی هفتاد:
دوره آسیب شناسی روانی و مصاحبه بالینی کودکان با مشکلات رفتاری
اختلال مسخ شخصیت
اختلال مسخ شخصیت یک مشکل روانی و اختلال تجزیه ای محصوب می شود. این اختلال سبب می شود تا فرد احساساتی را خارج از بدن خود شناسایی کند و از توصیف هیجانات محروم شود. شکل گیری اختلال مسخ شخصیت تحت تاثیر عوامل گوناگونی نظیر محیطی، روانی و بیولوژیکی قرار دارد. شدت سندرم شخصیت زدایی بر اساس استرس، اضطراب و ضربان شدید تغییر پیدا می کند.
اختلال مسخ شخصیت یک اختلال روانی به شمار می رود. در سندرم شخصیت زدایی گسستن از خویشتن به چشم می خورد. فرد مبتلا به این اختلال همواره گمان می کند اتفاقات جهان اطراف خارج از واقعیت است و فرد خارج از بدن خود قرار دارد.
اختلال مسخ شخصیت با عناوین مختلفی نظیر زوال شخصیت و سندرم شخصیت زدایی شناخته می شود.
سندرم شخصیت زدایی در مه 2013 میلادی به وسیله انجمن روان پزشکی آمریکا در نسخه پنجم به عنوان یک اختلال تجزیه ای معرفی شد. اختلال تجزیه ای یا گسستگی برحسته ترین نوع اختلال روانی است.
دوره های روانشناسی مرتبط موسسه آموزش عالی هفتاد:
اختلال اسکیزوفرنی
اختلال اسکیزوفرنی یک بیماری مزمن روانی به شمار می رود. این اختلال ادراک، رفتار، احساسات و تفکر انسان را تحت تاثیر قرار می دهد. در شکل گیری اختلال اسکیزوفرنی دو عامل وراثت و محیط دخیل هستند. مهم ترین عوامل محیطی موثر در شکل گیری بیماری شیزوفرنی شامل عفونت، تغذیه نامناسب مادر در دوران بارداری و کمبود اکسیژن رسانی به ارگان های بدن می شود.
یکی از بیماری های روانی مزمن و روان پریش، اختلال اسکیزوفرنی است. با وجود نادر بودن اختلال اسکیزوفرنی فرد مبتلا به آن به صورت غیر طبیعی قابلیت شناسایی واقعیت از خیال را از دست می دهد و مانند اختلال مسخ شخصیت به روان پریشی مبتلا می گردد.
به عبارتی دیگر اختلال اسکیزوفرنی قادر است در احساس، رفتار، ادراک و طرز تفکر انسان تاثیر گذارد.
اختلال اسکیزوفرنی با عناوین گوناگونی نظیر شیزوفرنی و روان گسیختگی شناخته می شود. بالغ بر 50 % از مبتلایان به این اختلال در بازه زمانی طولانی درمان می شوند و 50 % دیگر به صورت همیشگی از عارضه های تشدید شده ی شیزوفرنی رنج می برند.
هشدار مهم
در حال حاضر، مشکلات روانی بطور گستردهای در جوامع مختلف جهان گسترش یافتهاند و تأثیر آنها بر روند زندگی افراد قابل انكار است. اختلالهای روانی میتوانند از اضطراب و افسردگی تا اختلالات جدیتری همچون اختلالات خلقی و اعتیادها امتداد یابند و برای فرد تأثیرات کمکناپذیری را ایجاد کنند. بنابراین، در صورتی که احساس کنید از اختلال روانی رنج میبرید، اهمیت مراجعه به یک روانشناس یا متخصص روانپزشکی بسیار بالاست.
خودسرانه عمل کردن و تلاش برای درمان اختلال روانی بدون راهنمایی و پشتیبانی متخصص ممکن است عواقب ناخوشایندی را به همراه داشته باشد. روانشناسان و روانپزشکان با داشتن دانش و تخصص لازم، میتوانند به شما کمک کنند تا بهبود پیدا کنید و با این مشکلات مواجه شده روبهرو شوید. از طرف دیگر، درمانهای غیرحرفهای ممکن است وضعیت شما را بدتر کنند و روند بهبود را به تعویق بیاندازند.
بنابراین، به خوانندگان توصیه میشود که در صورت داشتن هرگونه شک و یا ناراحتی در خصوص وضعیت روحی و روانی خود، از مراجعه به یک روانشناس یا متخصص روانپزشکی نپرهیزند. این اقدام میتواند از بروز مشکلات بزرگتر جلوگیری کند و به شما کمک کند تا به سرعت و با کیفیت بهبود یابید.
کلام آخر
یکی از اهمیتهای انواع اختلالات روانی این است که تأثیرات گستردهای بر زندگی افراد و جوامع دارند. بهعنوان مثال، اختلالات اضطراب میتوانند به صورت گستردهای عملکرد فردی را تحت تاثیر قرار دهند و موجب تنشها و مشکلات بینفردی شود. همچنین، اختلالات افسردگی میتوانند باعث تخریب روحیه و خودکشی شوند که این امر نشاندهنده اهمیت ارتقای آگاهی و پذیرش این اختلالات است.
باتوجه به اینکه هر اختلال روانی نیاز به تشخیص صحیح و مداخلهای مناسب دارد، آگاهی عمومی و مشارکت جامعه در شناخت و پشتیبانی از افراد مبتلا به این اختلالات ضروری است. توجه به نشانهها و علائم اولیه، پذیرش و درمان زودرس این اختلالات میتواند اثربخشی واقعی در بهبود کیفیت زندگی افراد داشته باشد.
بیشتر بخوانید: