آسیب شناسی روانی به عنوان علم روانشناسی به مطالعه رفتار، شناخت و تجربههای غیر عادی می پردازد. در واقع این علم با توصیف بیماریهای روانی، سعی در شناسایی علت شکل گیری بیماریهای روان شناختی دارد. انواع آسیب شناسی روانی شامل اختلالهای اضطراب، اشتها، افسردگی، دو قطبی، شخصیت، خواب، اسکیزوفرنی و عصبی شناختی میشود. ما در این مقاله قصد داریم درباره ماهیت و انواع آسیب شناسی روانی مطالبی را ارائه دهیم.
آسیب شناسی روانی چیست؟
به طور کلی روانشناسی یک علم است که به مطالعه رفتار و فرآیندهای ذهنی انسان میپردازد. یکی از شاخههای روانشناسی، آسیب شناسی روانی یا سایکوپاتولوژی است. در واقع در رشته روانشناسی به علمی که ویژگی و علل شکل گیری روان شناختی مبتلایان به اختلال روانی را بررسی میکند، آسیب شناسی روانی اطلاق می گردد.
بهتر است بدانید اساس کار آسیب شناسی روانی بررسی رفتارهای ناسازگارانه و ناهنجاریهای رفتاری است. علاوه بر این، علم آسیب شناسی روانی شیوههای درمان را بر اساس ریشههای بیولوژیکی، ژنتیکی و عوامل اجتماعی تعیین میکند و از تکنیکهای بیماری شناسی بهره مند میگردد.
به عبارتی دیگر یکی از پایههای اصلی روان شناسی بالینی و روان پزشکی، آسیب شناسی روانی است. در این نوع روانشناسی طبق یک دانش ویژه اختلال و بیماریهای روانی فرد توصیف میشود و تحت یک ترتیب طبقه بندی شده علت ایجاد این اختلال مشخص میگردد.
موضوع آسیب شناسی روانی دربردارندهی مشکلات مرتبط با سلامت روان است که بیانگر چگونگی درک، نحوه طبقه بندی و نحوه درمان میشود. بدین ترتیب آسیب شناسی روانی شامل طیف گسترده ای از تحقیق تا درمان است.
اصطلاح آسیب شناسی روانی برای اولین بار در سال 1913 میلادی مورد استفاده قرار گرفت. در واقع این اصطلاح زمانی رایج شد که یک کتاب با عنوان آسیب شناسی روانی عمومی به وسیله کارل یاسپرس، فیلسوف و روانپزشک آلمانی منتشر شد.
تاریخچه آسیب شناسی روانی
تاریخچه آسیب شناسی روانی به سالهای قبل از قرن بیستم بازمیگردد، اما میتوان گفت که ریشههای اصلی آن به اوایل قرن نوزدهم اختصاص دارد. در آن زمان، مفاهیمی مانند “جنون” و “اختلال عقلی” برای توصیف افرادی که با مشکلات روانی دست و پنجه نرم میکردند، کاربرد داشته است.
در سال ۱۸۷۹، ویلهلم وونت برای توسعه یک نظریه علمی در مورد رفتار انسان، علم روانشناسی را به دنیای علمی معرفی کرد. در اوایل قرن بیستم، افرادی مانند آلفرد بینتر، که بعدها به عنوان پدر تحلیل روانی شناخته شد، به توسعه آسیب شناسی روانی در کنار روانشناسی بالینی پرداختند.
زین پس در دهه ۱۹۳۰، کارل یونگ، از جمله اساتیدی بود که به توسعه نظریههای آسیب شناسی روانی کمک کرد. وی با معرفی مفهوم “ناخودآگاه” و ارتباط آن با ساختار شخصیت افراد، برای پژوهشگران آینده تحقیقات جدیدی را آغاز کرد.
در دهه ۱۹۵۰، نظریه آسیب شناسی روانی به شکلی که امروزه میشناسیم، شکل گرفت. افرادی مانند آیاکسون، اریکسون، و شاپیرو، به بررسی مسائل مختلف روانی و روانشناختی مرتبط با آسیب شناسی پرداختند و به دستیابی به دانش بیشتری درباره علل و درمان این مسائل کمک کردند.
امروزه، آسیب شناسی روانی به عنوان یک مبحث مهم در علم روانشناسی به شمار میآید و شامل مباحث مختلفی مانند اختلالات شخصیتی، افسردگی، اضطراب، اختلالات تغذیهای، اعتیاد، اختلالات روانی کودکان و نوجوانان و … میشود.
در حال حاضر، آسیب شناسی روانی با استفاده از روشهای تحقیقی مختلفی مانند مطالعات موردی، آزمایشهای بالینی و مطالعات ترکیبی، به دنبال یافتن بهترین روشهای درمانی برای کمک به افرادی که با مشکلات روانی دست و پنجه نرم میکنند، کاربرد دارد.
علاوه بر این، در زمینه آسیب شناسی روانی، تحقیقاتی در زمینه پیشگیری از بروز بیماریهای روانی و بهبود کیفیت زندگی افراد نیز انجام میشود. در مجموع، تاریخچه آسیب شناسی روانی به عنوان یکی از شاخههای مهم علم روانشناسی نشان میدهد که چگونه با استفاده از روشهای علمی، میتوان به کمک افرادی که با مشکلات روانی روبرو هستند، زندگی بهتری را برای آنها فراهم کرد.
نشانههای نیاز به آسیب شناسی روانی
علائم آسیب روانی تحت تاثیر ماهیت بیماری در تمایز است. برخی از نشانههایی که نشان دهنده ابتلا به آسیب های روانی است، شامل موارد ذیل می شود:
- اختلالات خواب
- انزوا و گوشه گیری از فعالیت های اجتماعی
- پرخاشگری و تحریک پذیری
- احساس پریشانی
- تغییرات در عادت های غذایی
- اضطراب، نگرانی و ترس مفرط
- ناتوانی در تمرکز
- احساس خستگی مزمن
- پرورش دهنده افکار خودزنی و خودکشی
شایع ترین علائم برای تشخیص آسیب روانی
در ادوار گذشته دانشمندان و فلاسفه بیماران روانی را بر اساس علت و نشانهها طبقه بندی میکردند. در طول تاریخ بشریت طبقه بندی ها در خصوص افزودن اطلاعات و دانش نوین دستخوش تغییر شدند.
متخصصان در راستای درمان آسیب شناسی روانی مستلزم رسیدن به نتیجه مطلوب برای اقدام به درمان هستند. سیستمهای تشخیصی برای طبقه بندی اختلالات سلامت روان کاربرد دارند.
در دنیای کنونی بیماریهای روانی شامل دو نوع طبقه بندی DSM و ICD است.
تشخیص آسیب شناسی روانی یک فرآیند پیچیده و چندگانه است که معمولاً توسط یک متخصص روانشناسی یا روانپزشک انجام میشود.
در ادامه چند مرحله اصلی برای تشخیص آسیب شناسی روانی بررسی میگردد.
پیشنهاد هفتاد: دوره مصاحبه بالینی بر اساس DSM\t
مصاحبه
متخصص روانشناسی یا روانپزشک با بیمار برای جمعآوری اطلاعات اولیه مصاحبه میکند. این مصاحبه میتواند شامل سوالات مربوط به تاریخچه بیماری، علائم فعلی، تاریخچه خانوادگی، و سایر عوامل مرتبط با وضعیت روانی بیمار باشد.
ارزیابی روانشناختی
در مرحله ارزیابی و روانشناختی، متخصص روانشناسی یا روانپزشک از ابزارهای روانشناسی مختلفی برای ارزیابی روانشناختی بیمار استفاده میکند. این ابزارها میتوانند شامل پرسشنامههای روانشناسی، آزمونهای نوروپسیکولوژیک و سایر ابزارهای مشابه باشند.
تشخیص
با ترکیب اطلاعات جمعآوری شده از مصاحبه و ارزیابی روانشناختی، متخصص روانشناسی یا روانپزشک به تشخیصی برای آسیب شناسی روانی بیمار میرسد. تشخیص ممکن است شامل شناسایی نوع بیماری روانی، شدت آن و عوامل مرتبط با آن باشد.
درمان
پس از تشخیص، متخصص روانشناسی یا روانپزشک راههای درمانی را پیشنهاد میدهد. درمان ممکن است شامل داروها، درمانهای روانشناختی مانند رواندرمانی، شناختی-رفتاری، رواندرمانی تحلیلی و یا درمانهای مکمل مانند طب سوزنی یا مدیتیشن باشد.
به طور مختصر، تشخیص آسیب شناسی روانی نیازمند دقت، دانش و تخصص بالایی است. به همین دلیل، مهم است که برای درمان بیماریهای روانی به متخصصان و متخصصان مجرب مراجعه کنید. همچنین، مهم است که با صحت و صداقت کامل به متخصص خود در مورد تاریخچه بیماری، علائم فعلی و سایر عوامل مرتبط با وضعیت روانی خود گفتگو نمایید.
شناسایی آسیب شناسی روانی
به طور کلی اختلالات روان پزشکی به عنوان اشاره گر مشکلات در چهار زمینه اعم از انحراف، پریشانی، اختلال عملکرد و خطر تصور میشود. در واقع هنگامی که نشانه یکی از بیماریهای روانی اعم از افسردگی را تجربه میکنید و به روانپزشک مراجعه مینمایید، طبق چهار عوامل ذیل مورد ارزیابی قرار میگیرید.
انحراف
اصطلاح انحراف به عواطف، افکار و رفتار هایی اطلاق میگردد که از آنچه در جامعه مورد قبول است، منحرف می گردد. درباره افسردگی احتمال می رود افکار بی ارزشی و احساس گناه گزارش گردد.
پریشانی
پریشانی بیانگر احساسات منفی است که در درون فرد وجود دارد. در مورد افسردگی ممکن است احساس پریشان حالی شدید گزارش گردد که از احساس گناه، غم و اندوه نشات میگیرد.
اختلال عملکرد
متخصصان برای اختلال عملکرد در جست و جو دستیابی به عملکردهای روزانه اعم از اشتغال در کار هستند. فردی که از افسردگی رنج می برد ممکن است بیان کند که نمی تواند صبح از رختخواب بلند شود و به فعالیتهای روزانه بپردازد.
خطر
اصطلاح خطر بیانگر رفتاری است که ممکن است فرد و اطرافیان او را در منعرض خطرات مضر قرار دهد. خطر در افراد مبتلا به افسردگی شامل پرورش افکار خودکشی و خودزنی میباشد.
طبقه بندی اختلالهای آسیب شناسی روانی
سیستم طبقه بندی اختلالات روانی به دو دسته ICD و DSM طبقه بندی میشود که برای تشخیص و درمان اختلالات روانی و رفتاری در سراسر جهان مورد استفاده قرار میگیرند.
نظام طبقه بندی راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM)
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی به وسیله انجمن روانپزشکی آمریکا به عنوان یک سیستم برای ارزیابی بیماریهای روانی طراحی شده است.
به عبارتی دیگر DSM یا “دستورالعمل آماری برای اختلالات روانی” یک راهنمای تشخیص و درمان برای اختلالات روانی و رفتاری است که در آمریکا و سراسر جهان مورد استفاده قرار میگیرد.
جدید ترین نسخه DSM در سال 2013 انتشار یافته است و دربردارندهی معیارهای قابل شناسایی است که متخصصان سلامت روان از آن برای رسیدن به یک تشخیص خاص استفاده میکنند.
بهتر است بدانید با ظهور تحقیقات جدید ممکن است فهرست اختلالات روانی تغییر پیدا کند.
نمونههای اختلالات روانی DSM-5 شامل موارد ذیل است:
- اختلال شخصیت پارانوئید
- اسکیزوفرنی
- اختلال افسردگی
- اختلال دو قطبی
- اختلال اضطراب اجتماعی
نظام طبقه بندی ICD
طبقه بندی ICD یک سیستم است که به مثابهی DSM عمل می کند. این سیستم در نسخه یازدهم بیش از یک قرن پیش توسعه یافته است و در سال 1948 به وسیله ی سازمان بهداشت جهانی اداره شد.
ICD یا “طبقه بندی بین المللی بیماریها” یک سیستم طبقه بندی توسط سازمان بهداشت جهانی (WHO) ارائه شده است که اختلالات روانی را در بین بیماریهای جسمی دیگر دسته بندی میکند. در واقع، ICD به عنوان یک کد مرجع برای تمام اختلالات جسمی و روانی استفاده میشود و به پزشکان کمک میکند تا بیماریهای مختلف را تشخیص دهند و درمان مناسب را به بیماران ارائه دهند.
در این سیستم طبقه بندی، اختلالات روانی و رفتاری در بخش F به طور جداگانه دسته بندی میشوند. همچنین، این سیستم طبقه بندی بر اساس علائم و نشانههای بالینی اختلالات روانی و رفتاری تعریف میشود و به عنوان یک راهنمای برای تشخیص و درمان استفاده میشود.
در کل، هر دو سیستم طبقهبندی ICD و DSM برای تشخیص و درمان اختلالات روانی و رفتاری بسیار مفید هستند و هر کدام مزایا و معایب خود را دارند. پزشکان و روانپزشکان برای تشخیص درست و درمان مؤثر اختلالات روانی و رفتاری باید با هر دو سیستم آشنا باشند و از آنها بهره بگیرند.
وجه تمایز ICD و DSM
نخستین وجه تمایز میان اصلی ترین طبقه بندیهای بیماریهای روانی آن است که ICD به وسیلهی سازمان بهداشت جهانی تولید میشود، در حالی که DSM توسط یک انجمن حرفه ای ملی به تولید میرسد.
ICD-11 به وسیله ی مجمع جهانی بهداشت متشکل از وزرای بهداشت از 193 کشور عضو WHO تصویب شده است. علاوه بر این، هدف ICD-11 کاهش بار بیماری در سطح جهانی است که شامل تشخیص پزشکی و سلامت روان میگردد.
طبقه بندی ICD-11 به صورت رایگان در دسترس عموم قرار دارد. در حالی که DSM باید خریداری شود و انجمن روانپزشکی آمریکا از فروش کتاب و محصولات مرتبط با آن کسب درآمد مینماید.
با این وجود DSM-5 استانداردی در خصوص طبقه بندی در میان متخصصان سلامت روان آمریکایی است و برای برنامه ریزی درمان و اهداف بیمه مورد استفاده قرار میگیرد.
در DSM، اختلالات روانی به صورت دستههای مختلفی از جمله اختلالات اضطرابی منجر به تکامل و تغییر در سالهای مختلف شده است. DSM بر اساس شواهد کارآزمایی و پژوهشهای روانپزشکی به روزرسانی میشود و بازبینیهای دورهای دارد تا جدیدترین اطلاعات پژوهشی را در زمینهی اختلالات روانی در بر بگیرد.
در DSM، هر اختلال روانی به یک شمارهی کد مرجع نسبت داده میشود و به این شیوه کدگذاری از جهت کارآیی در تشخیص و درمان اختلالات روانی و همچنین در تحقیقات پژوهشی بسیار مهم است.
تفاوتهای دیگر بین ICD و DSM عبارتند از:
منبع ارائه
ICD توسط سازمان بهداشت جهانی و DSM توسط انجمن روانپزشکان آمریکا ارائه شده است.
استفاده در کشورهای مختلف
ICD به طور گسترده در سراسر جهان استفاده میشود، در حالی که DSM بیشتر در آمریکا مورد استفاده قرار میگیرد.
شیوه طبقهبندی
ICD اختلالات روانی و رفتاری را به صورت جداگانه در بخش F دستهبندی میکند، در حالی که DSM به طور مستقیم به اختلالات روانی و رفتاری میپردازد و آنها را در دستههای مختلفی دستهبندی میکند.
آسیب شناسی روانی کودک و نوجوان
آسیب شناسی روانی کودک حوزه ای علمی است که در منابع معتبر علمی درباره آن بحث شده است.
اختلالات حوزه کودکی و نوجوانی ،درنام،گاهی مشابه اختلالات دوران بزرگسالی استکه اختلالاتی چون خلقی،اضطرابی و وسواس فکری-علمی را دربر میگیرد.
در موارد دیگری هم شروع اختلال در دوران کودکی و یا نوجوانی است که شامل کم توانی هوشی،اختلالات طیف اتیسم و کاستی توجه/بیش فعالی میشود.
اختلالاتی نیز وجود دارد که مختص دوران کودکی و نوجوانی است و میتوان به نافرمانی مقابله ای و سلوک اشاره کرد.
بنابراین،مطالعه در این حوزه از علم تا حدودی پیچیده تر به نظر می رسد.
در بحث آسیب شناسی دیدگاه ها گوناگون است.
دیدگاه های روانکاوی، رفتارگرایی،شناختی و فیزیولوژیکیو زیستی مهم هستند.
به ای موارد تئوری های دلبستگی، یادگیری اجتماعی ، عصب شناختی و رویکرد های تحولی را باید اضافه کرد و بر آنها تاکیید ورزید،زیرا تبیین های موثر و مرتبط تری میتوان ارائه داد.
در آسیب شناسی روانی کودک و نوجوان کوشش بر آن بوده است تا به اختلالاتی توجه گردد که شیوع فراوان دارند و در آخرین دستورالعمل تشخیصیو آماری اختلالات روانی درج شده اند
نشانه های هر اختلال نیز بر ححسب نسخه پنجم دستورالعمل
دوره مرتبط موسسه هفتاد:
چه کسی در آسیب شناسی روانی کار میکند؟
همان طور که بیان کردیم دامنه آسیب شناسی روانی از تحقیق تا درمان گسترده است. در سطح بالینی، عده ای متخصص مشغول فعالیت هستند که از سیستمهای تشخیصی برای ارائه درمان موثر به مبتلایان به آسیب شناسی روانی استفاده می کنند.
در سطح تحقیق، روان پزشکان، روانشناس های پژوهشی و عصب شناسهایی هستند که سعی دارند جلوههای مختلف اختلالات روانی را در سطح بالینی درک نمایند.
از سری کارکنان آسیب شناسی روانی میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
- جامعه شناسان
- جرم شناسان
- روانشناس های بالینی
- مددکاران اجتماعی
- مشاوران
- درمانگران ازدواج و خانواده
- پرستاران روانپزشکی
- روان پزشکان
علت شکل گیری آسیب شناسی روانی
آسیب شناسی روانی تحت تاثیر عوامل گوناگون شکل میگیرد. بهتر است بدانید سلامت روان در طول زمان قادر به تغییر است. مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها اذعان میکند که حدود 50 درصد از انسانها در مقطعی از زندگی به یک بیماری روانی مبتلا می گردند.
عوامل دخیل در شکل گیری آسیب شناسی روانی شامل موارد زیر می شود:
- تجربیات آسیب زا و استرس زا
- شرایط پزشکی مزمن
- اعضا خانواده مبتلا به بیماری روان
- استعمال مواد مخدر و مصرف مواد
انواع مختلف آسیب شناسی روانی
- اختلالات دو قطبی
- اختلالات خواب
- اختلالات شخصیت
- اختلالات اضطرابی
- اختلالات افسردگی
- اختلالات مخرب، سلوک و کنترل تکانه
- اختلالات اشتها
- اختلالات تجزیه ای
- اختلالات عصب شناختی
- اختلالات رشد عصبی
- اختلالات وسواس اجباری
- اختلالات اسکیزوفرنی
- اختلالات علائم جسمانی
- اختلالات مرتبط با استرس و تروما
ویژگی رفتارهای ناهنجار
همان طور که بیان کردیم اساس کار آسیب شناسی روانی بررسی رفتارهای ناسازگارانه و ناهنجاریهای رفتاری میباشد. به رفتارهایی که از خارج از استاندارد و حالتهای طبیعی بشر شکل میگیرند، رفتار ناهنجار اطلاق میگردد.
هماهنگی و انسجام ساختار بدن تشکیل دهنده حالتهای طبیعی و استاندارد است.
در علم پزشکی برای تعیین حالتهای استاندارد از ابزارهای دقیق و پیشرفته ای بهره گرفته میشود. این در حالی است که در دنیای روان شناختی برای برجسته سازی رفتارهای ناهنجار، ملاکهایی نظیر ملاک آماری، میزان سازگاری و اجتماعی مد نظر قرار میگیرند.
اصلی ترین ویژگی رفتارهای ناهنجار، بروز رفتارهایی متضاد با هنجارهای جامعه است. در واقع رفتارهای ناهنجار شامل رفتارهایی میشوند که از منظر فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی مقبول نیستند.
نقطه مقابل رفتارهای ناهنجار، رفتارهای طبیعی است که از جانب اجتماع انتظار میرود. در سطح یک اجتماع ارزشهای فرهنگی به عنوان یک امر نسبی شناخته میشوند. جالب است بدانید در فرهنگهای مختلف، گونههای متمایزی از هنجار های اجتماعی مشهود است.
احتمال میرود به مرور زمان ارزشها و هنجارهای اجتماعی یک فرهنگ دستخوش تغییر قرار بگیرد. در تعیین ناهنجاریهای رفتاری، ملاکهای فرهنگی حائز اهمیت هستند.
به طور مثال در کشورهای اسلامی، برقراری ازدواج میان دو هم جنس امری غیر قانونی، غیر طبیعی و ناهنجار به شمار میرود. این در حالی است که در برخی کشورهای اروپایی ازدواج دو هم جنس ممانعتی ندارد.
عدم انعطاف پذیری و سازگاری
مفهوم سازگاری دربردارندهی طیف گسترده ای است. سازگاری بیانگر برقراری تعادل بین دو مولفه نظیر اموری که فرد تمایل به انجام آن دارد و اموری که جامعه و محیط خواستار انجام آن هستند، است.
بی شک به میزانی که رفتارهای شخصی سازگارانه باشد، زمینه برای دستیابی به اهداف میسر میگردد.
بدین ترتیب یکی از ویژگیهای رفتار ناهنجار، ناسازگاری است که سبب دور شدن فرد از اهداف، آرزوها، روابط اجتماعی و سلب آرامش میشود.
بروز رفتارهای ناخوشایند و نادر
در سطح جامعه رفتارهایی که ضمن ناخوشایند بودن، منفی و نادر هستند جزء رفتار های استثنایی به شمار میروند.
تحقیقات حاکی از آن دارند که ضریب هوشی بالا یک پوینت مثبت تلقی میگردد و ضریب هوشی پایین یک ویژگی منفی به شمار میرود. لذا اقلیتی که دارای ضریب هوشی بیش از 140 هستند، از رفتارهای نابهنجار مصون هستند و افرادی که ضریب هوشی آن ها میان 0 الی 40 برآورد شده است، از رفتارهای ناهنجار و کم توان ذهنی رنج میبرند.
شکل گیری تاثیر نامطلوب و منفی در عملکرد فرد
جنبههای مختلف زندگی انسان اعم از موقعیت اجتماعی، روابط عاطفی، شرایط تحصیلی و زندگی تحت تاثیر رفتارهای فردی قرار دارند. بی شک هنگامی که فرد به بروز رفتارهای ناهنجار میپردازد، توانایی و عملکرد او به طرز چشمگیری کاهش پیدا می کند و افت کیفیت مییابد.
رفتارهای غیر قابل پیش بینی و تهدید آمیز
یکی از ویژگیهای رفتار های ناهنجار، غیر قابل پیش بینی بودن و تهدید آمیز است. در واقع به رفتارهایب که امنیت فرد را به خطر میاندازند، رفتار های ناهنجار اطلاق میشود.
پریشانی
پریشانی به عنوان یک حالت روانی بیانگر تجربهی شدید عذاب هیجانی و جسمانی است. به طور مثال اکثر رفتارهای یک فرد افسرده تحت تاثیر تجربه رفتارهای هیجان برانگیز غم، نابهنجار میباشد.
امیدواریم از خواندن مقاله “آسیب شناسی روانی چیست؟ انواع آسیب شناسی روانی” لذت برده باشید.
در صورت تمایل میتوانید نسخه مقاله آسیب شناسی روانی pdf را دریافت کنید.
کلام پایانی
در آسیب شناسی روانی یا سایکوپاتولوژی به توصیف بیماریهای روانی و شناسایی علل آن پرداخته میشود. روانشناسان در این حوزه علاوهبر علل بیماری، ویژگیهای مبتلایان به اختلالات روانی را نیز بررسی میکنند. هدف اصلی آسیب شناسی روانی بررسی رفتارهای ناهنجار است. در این علم روشهای درمانی براساس ژنتیک، عوامل اجتماعی و بیولوژیک استفاده میشود.
در اوایل قرن 19 بیماریهای روانی با اسمهای مانند جنون شناخته شده بود. یکی از اساتیدی که در اون دوران نظریههای آسیب شناسی توسعه داده است، کارل یونگ نام دارد که در جهت توسعه این علم برای پژوهشگران آینده بسیار مفید عمل کرده است. آسیب شناسی روانی امروزه با بهترین روشهای درمانی را متناسب با مشکلات هر فرد ارائه میدهد.
تشخیص و طبقهبندی بیماریها در آسیب شناسی بسیار پیچیده است. متخصصان سایکوپاتولوژی از سیستمهای تشخیصی مشخصی برای دستهبندی بیماران استفاده میکنند که به نامهای DSM و ICD شناخته میشوند. روش DMS یا دستورالعمل آماری در آمریکا و بسیاری از کشورها کاربردی است؛ اما روش IDC از طرف سازمان بهداشت جهانی اداره میشود و به اندازه روش DMS محبوبیت ندارد.
از روش DSM بیشتر برای درمان اختلالاتی مانند اسکیزوفرنی، دوقطبی و کنترل استرسهای روزمره استفاده میشود. باتوجه به مطالبی که قبلا گفته شد دامنه کاری آسیب شناسی روانی بسیار گسترده است. از سطوح اولیه و تحقیقاتی تا سطوح بالینی و عملی متخصصانی مشغول فعالیت، تحقیق و درمان هستند.
متخصصانی که در حوزه آسیب شناسی روانی فعالیت میکنند شامل جامعه شناسان، روانشناسان و مددکاران اجتماعی میشوند. تحقیقات و فعالیتها در این حوزه بر اساس ناهنجاریهای رفتاری است. رفتارهایی که از استاندارد خارج میشوند و جامعه آنها را نمیپذیرد. البته که بهمرور زمان هنجارهای جامعه باتوجه به فرهنگ جامعه تغییر میکند. در برخی موارد حتی برخی هنجارهای جامعه نیز ممکن است به ناهنجاری تبدیل شود. متخصصان در این زمینه کمک شایانی به بیماران میکنند.
بیشتر بخوانید:
TDCS چیست و کاربرد آن در بیماری های روانی چیست؟
رشته روانشناسی و 18 شاخه اصلی روانشناسی